گوشت خواري گرماي زمين را بيشتر مي کند


 

نويسنده: دکتر علي افضل صمدي




 
مصرف بي رويه گوشت نه تنها براي سلامت ما مضر است، که سلامت سياره مان را نيز به خطر مي اندازد. نحوه پرورش حيوانات گوشتي نيز مي تواند براي سلامت ما مضر باشد، ضمن آن که جفايي است به حيوانات زبان بسته. جالب آن که به اعتقاد دانشمندان و بر خلاف باورهاي عمومي، گوشت خواري براي بدن ما الزامي نيست!
خوردن گوشت بيش از اندازه علاوه بر اين که براي سلامتي افراد بشر زيان بار است، به سياره در حال احتضار(زمين) نيز لطمه مي زند و سبب افزايش دماي آن مي شود. اکنون به خوبي براي پژوهشگران و نيز در سنوات اخير براي مردم عادي مسلم شده که سياره زمين در اثر افزايش گازهاي گلخانه اي (گاز کربنيک و متان) در حال گرم شدن است. آثار اين گرمايش با تغييرات جوي در قاره ها و افزايش سطح درياها و وقوع طوفان هاي پي در پي اغلب نقاط جهان مشاهده مي شود. نظام هاي مدافع محيط زيست در همه نقاط سياره، تلاش مي کنند تا سردمداران جهان را مجبور کنند تصميم عاجلي براي کاهش گازهاي تشديد کننده، حالت گلخانه اي زمين بگيرند. اين تلاش ها سبب شد که معاهده کيوتو در سال هاي 2002 و 2005 و 2007 مورد موافقت اغلب کشورهاي جهان به استثناي آمريکا قرار گيرد. تنها کشور آمريکا در زمان رياست جورج بوش پسر با امضا آن مخالفت کرد. حال آن که آمريکاييان با وجود آن که جمعيت آنها فقط پنج درصد از جمعيت جهان را تشکيل مي دهند چهل درصد گازهاي گلخانه اي را توليد مي کنند و جو زمين و محيط زيست را هر روز بيش از روز قبل آلوده مي سازند. با تعجب فراوان مي بينيم که خود آنها از اين افزايش دما و آلودگي محيط زيست زيان فراواني مي برند. طوفان کاترينا و به ويژه در نيواورلئان در دو سال پيش، صدها ميليارد دلار خسارت وارد آورد و مردم اين شهر چند بار ناچار به ترک خانه و کاشانه خود شدند.
انتخاب باراک اوباما، دموکرات هاي آمريکا، نويد تاييد و به اجرا درآمدن اين معاهده را براي معالجه سياره در حال احتضار زمين به جهانيان مي داد. اغلب پژوهشگران و مدافعان محيط زيست اميد خود را به کنفرانس کپنهاک در دسامبر 2009 بسته بودند. در اين کنفرانس بيش از 8 هزار دانشمند و پژوهشگر و اغلب رئيس جمهورهاي کشورهاي پيشرفته شرکت کردند ولي با تعجب فراوان، اين ماده کنفرانس نتيجه مطلوب را به دست نداد و معاهده کيوتو به امضا نرسيد.
نظام سرمايه داري مسلط بر جهان همچنان مسئول آلوده کردن زمين است. در آغاز شکوفايي علم و صنعت از قرن هيجدهم تا اواخر قرن بيستم، اين نظام ها در دنياي غرب به ويژه آمريکا مقادير زيادي از گازهاي آلوده کننده را به جو زمين وارد کردند ولي اکنون سرمايه داران چند مليتي، به دليل صرفه اقتصادي، صنايع خود را به کشورهاي چين، جنوب آسيا و هندوستان، مالزي، تايوان و... برده و در اين کشورها با بي شرمي تمام از دستمزد کم کارگران و نرمش مسئولان کشورهاي در حال توسعه سوءاستفاده کرده و بي باکانه و با شدتي بيش از گذشته مشغول افزودن به گازهاي گلخانه اي در جو زمين اند.
بنابر اطلاعاتي که در کنفرانس کپنهاک داده شد، به طور قطع و يقين مشخص شد که دماي سياره زمين به ميزان 0/6 درجه سانتي گراد اضافه شده و همين 0/6 درجه سبب ذوب يخ ها در قطب هاي زمين و گرم شدن آب اقيانوس ها شده است. در اثر اين افزايش دما، يخ هاي قطبي از ريشه کنده شده و به صورت جزاير يخي وارد اقيانوس ها مي شوند.
نتيجه اي از کنفرانس کپنهاک به دست نيامد. سردمداران جهان که نمايندگان مستقيم نظام سرمايه داري اند ،گفتند: "مي توان تا افزايش دماي دو درجه سانتي گراد هم صبر کرد و سپس در مورد کاهش گازهاي گلخانه اي تصميم جدي خواهيم گرفت."
مي بينيم افزايش 0/6 درجه سانتي گراد چه نابساماني هايي در نواحي مختلف سياره به وجود آورده است. مرتب از رسانه هاي عمومي خبر طوفان هاي دهشتناک و آتش سوزي جنگل ها و يا ريشه کن شدن جنگل ها را مي شنويد و يا مي خوانيد. دو نمونه بارز آن در بين سال هاي 1998 و 2008 در فرانسه اتفاق افتاد که در هر بار بيش از سيصد ميليون درخت ريشه کن و يا شکسته شدند. و يا از طوفان نرگس در برمه که منجر به مرگ بيش از 144 هزار نفر و بي خانمان شدن بيش از يک ميليون نفر شد، و يا همان طور که قبلاً هم گفتم طوفان کاترينا در نيو اورلئان و يا از کنده شدن قطعات يخي عظيم از قطب هاي شمال و جنوب سياره مرتب اخبارهاي متفاوت منتشر مي شود. در اسفند ماه 1388 قطعه اي از يخ هاي قطب شمال کنده شد که سطح آن معادل پايتخت کشور بلژيک ـ لوکزامبورگ ـ بود، يعني جزيره يخي با سطحي معادل 2500 کيلومتر مربع که 0/9 قطر آن در آب فرو رفته و در آب هاي اقيانوس ها شناور شده است.
در سال 1371 کتاب "ستارگان، زمين و زندگي" (از کجا آمده ايم و به کجا مي رويم؟) را نوشتم. فصل آخر اين کتاب را "به کجا مي رويم؟" ناميدم. اين فصل از کتاب، ناهماهنگي هاي اقتصادي و تجاري را در سطح جهان بازگو مي کرد و نيز از گرمايش زمين که در آن سال ها نظريه اي بيش نبود سخن مي گفت. اين فصل از کتاب در يازده شماره روزنامه اطلاعات به صورت پاورقي چاپ شد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. در سال 1388 کتاب "جهان به کجا مي رود؟" (سرنوشت سياره زمين در صد سال آينده) را نوشتم که تمام آن نظريه ها را که به حقيقت بر پژوهشگران ثابت شده بود، بازگو کردم و به مدد ارقام و آمار مستند، افزايش دماي زمين و افزايش سطح اقيانوس ها و ذوب شدن يخ ها قطب هاي زمين و نيز کوه کليمانجارو را در آن بازگو کردم. و نيز تمام اميد خود را در آن کتاب به برگزاري کنفرانس کپنهاک که وعده معالجه سياره بيمار را مي داد معطوف کرده بودم، که با تاسف فراوان اين کنفرانس همان طور که قبلاً نيز اشاره کردم نتيجه مطلوب را به دست نداد و منجر به يأس شد. در کنفرانس آينده زمين که در 29 نوامبر تا 10 دسامبر 2010 در جنوب شرقي مکزيک انجام خواهد گرفت، معاهده کيوتو قرار است که به امضاي تمام کشورهاي دنيا برسد و تصميمي جدي درباره کاهش گازهاي تشديد کننده حالت گلخانه اي بگيرند. ولي در زماني که اين مطالب را مي نويسم خبر از پيروزي جمهوري خواهان در انتخابات 2 نوامبر مي رسد. پيروزي جمهوري خواهان احتمال امضاي معاهده را از بين مي برد، زيرا همواره آنها مخالف اين معاهده بوده اند. و نيز در اخبار اين روزها از موافقت اغلب کشورهاي دنيا در مورد تنوع زيستي (Biodiversity) خبر دادند.
اينک قصد دارم به مدد اين نوشته و با دادن اعداد و ارقام به دست آمده به وسيله پژوهشگران، به خوانندگان مجله علمي دانشمند که اغلب جوان هاي روشنفکر کشورمان آن را مي خوانند بگويم که چگونه مي تواننده با مصرف کمتر گوشت و به ويژه گوشت قرمز، تا حدي مانع از افزايش دماي زمين شوند، زيرا همان طور که مدافعان محيط زيست گروه پژوهشگر "گرين پيس" عملاً 50 درصد گازهاي افزايش دهنده حالت گلخانه از دامداري ها به جو زمين وارد مي شوند."
لذا بايد گوشت کمتر خورد و تا حد ممکن از پروتئين هاي گياهي تغذيه کرد.
مصرف گوشت در کشورهاي غني دنيا سابقه پيشين دارد و هر روز در اين کشورها مصرف گوشت به دليل تبليغ، بيشتر مي شود. از سوي ديگر پيشرفت در کشورهاي عقب افتاده سبب شده که سطح زندگي ساکنان اين کشورها نيز بالا رود و آنها نيز تحت تاثير تبليغات و تشويق به مصرف، قرار گرفته اند و مي خواهند رسوم و سنت هاي خود را تغيير داده و مطابق با کشورهاي غربي از غنائم بهشت زميني بهره گرفته و مانند غربي ها افراط و تفريط در همه چيز به ويژه در مصرف گوشت و مواد پروتئيني حاصل از آن استفاده حداکثر را کنند، از آنجا روز به روز مصرف مواد گوشتي در جهان افزايش مي يابد.
طبق آمارهاي داده شده در خبرنامه اينترنتي (1) و نيز طبق گزارش سالانه (WWF(2 ارقامي را در اين نوشته مي آورم که بسيار تکان دهنده هستند.
به طور متوسط در دنيا هر فرد از افراد بشر 100 گرم گوشت در روز مصرف مي کند. اگر اين عدد را ضرب در جمعيت جهان که اکنون 6/7 ميليارد نفر است بکنيم عدد 670 ميليون کيلوگرم در روز و يا 244/5 ميليارد کيلوگرم در سال به دست مي آيد. و اگر هر گاو گوشيتي بعد از چهار تا پنج سال پرورش با غلات و علوفه خواري دويست کيلوگرم گوشت قابل مصرف توليد کند، تعداد گاوهاي لازم براي تغذيه ساکنان سياره زمين در حال حاضر و با جمعيت کنوني سياره 1/2 ميليارد گاو در سال خواهد شد به مدد آمار مسلم شده که جمعيت سياره زمين در سال 2050 معادل 9 ميليارد خواهد شد و اگر اين روش گوشت خواري را ادامه دهيم در سال 2050 ميلادي 1/64 ميليارد گاو را در سال خواهيم خورد.
در کشورهاي توسعه يافته مصرف روزانه گوشت بيش از 200 گرم در روز است و در کشورهاي در حال توسعه اين مقدار اکنون 47 گرم در روز است؛ البته با اختلاف فاحش براي يک ميليارد ساکنان هندوستان که شايد به چند گرم هم در روز نرسد. در پاييز گذشته به اتفاق گروهي فرانسوي براي دو هفته به هندوستان سفر کردم. در تمام مدت اقامت ما که غالباً در هتل هاي چهار ستاره بود، منحصراً غذاهاي گياهي شامل برنج و انواع مختلف حبوبات که با طعم هاي متفاوت و مطبوع تهيه شده بود به ما مي دادند. همراهان فرانسوي ما که به گوشت خواري عادت داشتند، اعتراض کردند و مسئول تور دو بار ما را به رستوراني مستقل از هتل ها برد و درغذاهاي اين رستورانها قطعات بسيار کوچکي از مرغ را در بين غذاهاي گياهي به ما دادند.
يک فرانسوي به طور متوسط 92/5 کيلوگرم گوشت در سال مصرف مي کند که معادل 250 گرم گوشت در روز است و اين معادل با کشتار 1/1 ميليارد حيوان (گاو، خوک، گوسفند و يا پرندگان مختلف) در سال فقط در فرانسه است.
توليد گوشت در دنيا در سال 2000 نسبت به سال 1950 ميلادي چهار برابر شده است. مقدار گوشت توليد شده در سال 2001 معادل 229 ميليون تن بوده و بنا بر پيش بيني هاي فائو (FAO (3 در سال 2050 اين مقدار به 465 ميليون تن و توليد شير از مقدار کنوني 580 ميليون تن به 1043 ميليون تن در سال خواهد رسيد. اين آمارها با توجه به افزايش جمعيت جهان که روزي 200 هزار نفر است پيش بيني شده اند. (4) با توجه به اين ارقام، بايد توليد غلات به همين نسبت افزايش يابد به ويژه اين که امروزه غذاي دام ها بيشتر از غلاتي نظير جو، سويا و ذرت و.... است و لذا بايد سطح بيشتري از سياره زمين براي توليد غلات اختصاص داده شوند و از آنجا بايد به ناچار جنگل ها که در واقع ريه هاي زمين اند را قطع کرده و تبديل به زمين زير کشت کرد. فائو پيش بيني مي کند که با توجه به ارقام فوق، بايد سطح زير کشت تا سال 2050 دو برابر شود.
در واقع براي توليد يک کيلوگرم گوشت به طور متوسط 7 کيلوگرم غلات بايد مصرف کرد و براي تامين اين مقدار غلات و تبديل آن به گوشت بايد سطح زير کشت در سياره را دو برابر کرد، اما با چه هزينه اي؟ از بين بردن جنگل ها، کاربرد مواد ضد آفات، انحصاري کردن کشت نوعي ويژه از غله که مقدار گوشت را بالا مي برد و يا تغيير ژنتيکي در بذرها براي توليد محصول بيشتر و در نهايت تغييرات فراوان در اکوسيستم (زيست بوم) سياره.
بنابر گفته "آلن کارسنت" اقتصاددان در مرکز اتحاديه بين المللي براي توسعه سياره و نيز کارشناس بانک جهاني دامداري مدرن (زنجيره اي) و توليد سويا به عنوان بهترين غذا براي دام ها، منجر به نابودي بيش از نيمي از جنگل هاي زمين در آينده خواهد شد. توجه به اين که از بدو تمدن بشري تا کنون دو سوم جنگل هاي زمين به وسيله افراد بشر از بين رفته اند، اين آمار را معنادارتر مي کند.
نتايج سه سال پژوهش گروه صلح سبز در ژوئن 2009 انتشار يافت که آن را در يک جمله خلاصه مي کنم و آن اين که: "پرورش گاو منجر از بين رفتن 80 درصد جنگل هاي آمازوني شده است." برعکس، در اتحاديه اروپا سطح جنگل ها در حال افزايش است، زيرا اين کشورها بعد از آمريکا ، روسيه و ژاپن چهارمين کشورهاي وارد کننده گاو پرورش يافته هستند. و نيز بايد گفت که 80 درصد واردات گاو اتحاديه اروپا از آمريکاي جنوبي است که در آنجا بي محابا جنگل را تبديل به زمين زير کشت و چراگاه مي کنند. در بين کشورهاي اروپايي، فرانسه گوشت گاو بيشتري مصرف مي کند. در واقع مي توان گفت آمريکا، روسيه، ژاپن و اروپا مسبب از بين رفتن جنگل هاي آمريکاي جنوبي اند. در جدول زير سطح زمين لازم براي توليد يک کيلوگرم مواد پروتئيني بر حسب متر مربع نوع حيوان و يا گياه را آورده ام.

توجه کنيد 90 درصد از ساکنان هندوستان منحصراً از پروتئين هاي گياهي مانند برنج، ذرت، سبزيجات، دانه هاي گياهي چون عدس، نخود، لوبيا، سويا و غده هاي زيرزميني مانند سيب زميني هويج و شلغم و پياز استفاده مي کنند. و حال آن که هر 625 آمريکايي و يا هر 1600 اروپايي در روز يک گاو را که حدود يک تن وزن دارد و فقط 200 کيلوگرم گوشت قابل مصرف مي دهد، مي خورند. حال زمين زير کشت لازم براي پرورش اين گاو را با يک کيلوگرم عدس يا برنج مقايسه کنيد. براي توليد هر کيلوگرم اين گاو 323 متر مربع زمين زير کشت رفته و چهار پنجم وزن گاو هم به صورت چربي و استخوان و امعاء و احشاء به سطل زباله ريخته مي شود و اگر مردم جهان مانند هندي ها زندگي کنند، براي تامين هر کيلو پروتئين لازم براي بدن انسان به طور متوسط 10 تا 15 متر مربع زمين زير کشت خواهد رفت. از سوي ديگر رقابت بين سوخت هاي فسيلي و سوخت هاي حاصل از دانه هاي گياهي را نبايد فراموش کرد. در آمريکا بيش از نيمي از ذرت توليد شده خود را تبديل به اتانول (الکل سفيد) کرده و به بنزين معمولي براي افزايش عدد اکتان آن اضافه مي کنند. در مناطق حاره جنگل ها را از بين برده و به جاي آن درخت خرما مي کارند. الکل حاصل از خرما را به بنزين اضافه مي کنند و روغن دانه خرما را به عنوان گازوئيل در خودروها به کار مي برند. در اندونزي هر سال 14 ميليون تن روغن خرما توليد مي کنند که ده ميليون تن آن به کشورهاي اروپايي صادر مي شود. توليد روغن خرما ميليونها هکتار از جنگل ها را از بين برده ساکنان بومي منطقه را فقيرتر از پيش کرده است. بنابر قوانين اروپا، تا سال 2008 شرکت هاي نفتي مي توانستند 10 درصد روغن خرما را به گازوئيل براي خودروها و کاميون ها اضافه کنند. در اثر تلاش مدافعان محيط زيست، از سال 2008 اين مقدار به 4 درصد کاهش يافت. در هندوستان در نواحي راجستان 110 ميليون هکتار زمين را براي توليد گياهي به نام ژاتروفا (Jatropha) اختصاص داده اند و براي اين که دانه هاي روغني اين گياه توليد شوند، بايد آب بسيار به اين گياه که بعد از سه سال به محصول مي رسد بي مصرف است. مردم هندوستان که با مقدار کمي مواد پروتئيني گياهي زندگي مي کنند و نيز بسياري از آنها در فقر مطلق بسر مي برند، زمين هاي زير کشت آنها روغن براي خودروهاي غربي ها توليد مي کند. در تصوير پايين صفحه 34 که از ناحيه راجستان برداشته شده، مردي را مي بينيد که براي امرار معاش چگونه از آشغال هاي شهري زندگي خود را تأمين مي کند.
در سال هاي اخير در کشورهاي غربي به جاي کيسه هاي پلاستيکي معمولي ـ که از طريق پتروشيمي و فرآورده هاي نفتي تهيه مي شد و صدها سال در طبيعت مي ماند و از بين نمي رود ـ از نشاسته سيب زميني براي تهيه ساک پلاستيکي استفاده مي کنند. اين ساکه هاي نوع جديد در طبيعت به سرعت تجزيه مي شوند و به زودي در سراسر جهان جايگزين ساک هاي قبلي خواهند شد. بنابراين براي توليد اين ساک ها نيز بايد مساحت هاي زيادي از زمين هاي زير کشت را به اين کار اختصاص دهند.
 

دامداري و توليد گازهاي گلخانه اي
 

در سال 2006 فائو در گزارشي خاطر نشان کرد که دامداري ها مسبب به وجود آمدن 18 درصد از گازهاي تشديد کننده حالت گلخانه اي در سراسر جهان بوده اند، يعني بيشتر از گاز کربنيک (co2) توليد شده به وسيله خودروهاي شخصي و مسافرتي و کاميون هاي حمل و نقل در سطح سياره. دو پژوهشگر محيط زيست وابسته به بانک جهاني، محاسبات جديدي کرده و ثابت کرده اند که نيمي از گازهاي تشديد کننده حالت گلخانه اي از دامداري ها است. علاوه بر گازکربنيک توليد شده براي توليد گياهان وغلات لازم براي غذاي دام ها، از تنفس و بازدم اين دام ها هم باز اين دام ها هم گاز کربينيک توليد مي شود و هم گاز متان ch4 که اثر تشديد کننده حالت گلخانه اي گاز اخير 20 تا 28 برابر بيشتر از گاز کربنيک است.
بنابر مقاله اي که در مجله لوموند سياسي در 25 آوريل 2009 منتشر شد، برخلاف تصور که فکر مي کردند گاز متان از مقعد گاوها به صورت باد خارج مي شود، پژوهشگران ثابت کردند که اين گاز در موقع نشخوار گاوها از پوزه آنها خارج مي شود. در واقع 95 در صد گاز متان از پوزه گاوها و فقط 5 درصد از مقعد آنها خارج مي شود. سيرابي هر گاو بالغ حجمي در حدود صد ليتر دارد که در بالاي روده ها قرار دارد. در اين سيرابي است که گازهاي متان به وسيله تعداد فراواني باکتري هاي متفاوت و بسيار فعال توليد مي شود. علف خواران در زمان نشخوار به کمک اين باکتري ها مي توانند با قدرت خارق العاده اي علوفه و دانه هاي خورده شده را تبديل به پروتئين هاي لازم براي رشد و ادامه زندگي خود کنند. يک ماده گاو شيرده که در چراگاه هاي پرعلف چرا کرده و سپس خوابيده و علوفه خورده شده را نشخوار مي کند، به طور متوسط و بر حسب وزنش 400 تا 600 ليتر گاز متان و 600 تا 900 ليتر گاز کربنيک توليد مي کند. بر حسب مجموعه دامداري هاي سياره، همان طور که "فائو" در سال 2006 محاسبه کرده، مقدار اين گازها900 ميليارد تن در سال مي شود که 18 درصد گازهاي تشديد کننده حالت گلخانه اي زمين را تشکيل مي دهند. ولي همان طور که پيش از اين هم گفتيم، پژوهشگران بانک جهاني در سال 2009 رقم 50 در صد را به دست آورده اند. بنابراين اگر به طور قطع مايل به نجات سياره هستيم، بايد کمتر گوشت گاو و کره حاصل از آن را مصرف کنيم که البته اين کار را بايد به ويژه از آمريکا شروع کرد. ولي متاسفانه هر روز قطر همبرگرهاي مک دونالد بيشتر مي شود.
بنابر گزارش (INRA(4 واقع در اگر مقدار 6 درصد چربي حاصل از دانه هاي کتان را به غذاي دام ها اضافه کنند، مقدار توليد گاز متان آنها به مقدار 27 تا 37 درصد کاهش خواهد يافت. پژوهشگران در دانشگاه دوبلين واقع در جمهوري ايرلند ثابت کردند اگر مقدار 2 درصد روغن ماهي از نوع امگا3 به غذاي دام ها اضافه شود، توليد گاز متان به مقدار بسياري کاهش خواهد يافت و نيز نوع گوشت بهتري که براي سلامت افراد بشر مفيد است، توليد مي شود. در دانشگاه اينديانا واقع در آمريکا مشاهده کرده اند که اگر بستر خوک داري ها را با روغن سويا به ميزان 5 سانتي متر مکعب در هر متر مربع آغشته کنند، مقدار گاز متان توليد شده از اين دامداري ها 20 درصد کاهش خواهد يافت.
در استراليا پروژه اي معادل 15 ميليون يورو براي کم شدن گاز متان دردامداري هايشان در نظر گرفته اند. پژوهشگري از دانشگاه Aberystwyth مصرف سير را در غذاي دامداري ها توصيه مي کند و باور دارد با خوراندن سير به گاوها، مقدار گاز توليد شده از سيرابي آنها به مقدار قابل ملاحظه اي کاهش خواهد يافت.
در اينجا بد نيست خاطر نشان کنم که در سواحل کشورهاي عربي واقع در حواشي خليج فارس ، صيادان ماهي هاي ساردين صيد شده را که بيش از مقدار فروش و مصرف انسان ها صيد شده است، در سواحل در مقابل آفتاب پهن کرده و خشک مي کنند و به عنوان غذا به گاوهاي خود مي دهند. درست است که مقدار گاز متان توليد شده در اين گاوها کمتر از دامداري هاي غربي است، ولي شير و گوشت اين گاوها احتمالاً بوي ماهي ساردين را خواهد داد.
همه اين پژوهش ها جالب است ولي افزودن مواد مختلف به غذاي دام ها مخارج دامداري را بالا خواهد برد. به نظر من بهترين راه براي جلوگيري از گرمايش زمين، کم کردن دامداري ها است و تبليغ کمتر براي مصرف گوشت.
آيا مي دانيد شرکت مک دونالد آمريکا سالانه 2 ميليارد دلار صرف تبليغ براي خود که در سراسر دنيا گسترش پيدا کرده اند مي کند، و حال آن که سازمان ملل و يا سازمان هاي بهداشت جهاني مانند فائو فقط 2 ميليون دلار بودجه تبليغي براي سلامت افراد و تشويق به مصرف (5) ميوه در روز دارند؟ با توجه به اين که مي دانيم هر روز 200 هزار نفر بر جمعيت سياره اضافه مي شود و بايد مانع از تبليغ براي مصرف گوشت و مواد پروتئيني حيواني شود. به خوبي بر همگان آشکار است که سياره زمين قادر به تامين مواد گوشتي براي 9 ميليارد ساکنان آن در سال 2050 ميلادي نخواهد بود.
همان طور که گفته شد، دامداري ها مسبب توليد 50 درصد گازهاي تشديد کننده حالت گلخانه اي اند و به اندازه 50 درصد در گرمايش زمين سهيمند. در فرانسه با وجود آن که بيشترين مقدار گوشت گاو را از خارج تهيه مي کنند با اين وجود دامداري هاي فرانسه در افزايش گاز گلخانه اي به جو زمين رتبه دوم (9/2 درصد) نسبت به گازهاي توليد شده در منازل را دارند (12 درصد).
توجه کنيد در جهان همواره از گازهاي خودروها و منازل و حمل و نقل صحبت در ميان است، و با تعجب و براساس مطالب گفته شده در فوق، دامداري ها و يا به عبارت ديگر گوشت خواري به همان اندازه در آلوده کردن محيط زيست مقصر است و از آن کمتر صحبت مي شود.
بنابر گزارش موسسه ديدبان غذا، بر اساس سه نوع رژيم غذايي، اثر تشديد کنندگي حالت گلخانه اي و گرمايش زمين را بررسي کرده اند. رژيمي که در آن غذاي حيواني مصرف نشده، 7 تا 15 بار کمتر گاز تشديد کننده حالت گلخانه اي را توليد مي کند.

تاثير دامداري هاي مدرن (زنجيره اي) بر محيط زيست
 

افزايش روز به روز دامداري هاي صنعتي (زنجيره اي) و توسعه يافته به ويژه در فرانسه، سبب ظهور خزه هاي سبز در سواحل به ويژه در پلاژهايي است که قبلاً محل شنا و تفريح ساکنان شمال و مسافران ساير نواحي ديگر فرانسه بوده است. به حدي اين خزه ها در دريا پيش رفته اند که عملاً پلاژهاي ساحلي شمال فرانسه غير قابل استفاده شده اند و حتي خطر تنفسي هم دارند. در آوريل 2010 يک اسب و چند حيوان ديگر و يک مامور جمع آوري اين خزه ها، در اثر گاز هيدورژن سولفوره (H2S) جان خود را از دست دادند و اين خبر در رسانه هاي فرانسه همه را متحير کرد. اين گاز بسيار سمي است و از خزه ها خارج مي شود و اگر شخص و يا حيواني به مدت طولاني آن را استنشاق کند خواهد مرد. اين خزه ها در اثر مستقيم ريختن زباله دامداري ها در آب هاي شست و شوي دامداري به سواحل، و يا افزايش کودهاي شيميايي در کشاورزي براي توليد غذاي دام ها است که از طريق رودخانه ها به سواحل مي رسند. علاوه بر اين، شست و شوي دامداري ها و آلوده شدن آب هايي که از آنها خارج مي شوند که غالباً همراه با عامل بيماري هاي مختلفند، آب هاي قابل شرب را نيز آلوده مي سازند.
از نظر مصرف آب بايد گفت براي توليد 1000 کيلو کالري از منبع حيواني، 5 هزار ليتر آب لازم است و حال آن که براي تهيه همين مقدار کيلوکالري از منبع گياهي، 1000 ليتر آب لازم است. در واقع دامداري ها مقادير بي نهايت زيادي آب لازم دارند: براي تهيه يک کيلوگرم گوشت گاو 15500 ليتر آب لازم است و حال آن که براي تهيه يک کيلوگرم سيب زميني 900 ليتر آب مصرف مي شود.
بنابر اعلام کميسيون پژوهش هاي اروپايي، دامداري هاي زنجيره اي مسبب به وجود آمدن گاز آمونياک (NH3) نيز هستند و اين گاز سبب به وجود آمدن باران هاي اسيدي خواهد شد. زيرا آمونياک موجود در جو، در باران حل مي شود عمل فتوسنتز گياهان را مختل مي کند، و مواد غذايي قابل جذب گياهان را در زمين تخريب مي کند و قدرت زمين هاي کشاورزي را کاهش مي دهد.

رفتار غير انساني با حيوانات در دامداري ها
 

شرايط نگهداري و پرورش و حمل و نقل حيوانات که غالباً مخفي از انظار عمومي است، غير انساني بوده و گروهاي مدافع حيوانات حق ديدار اين دامداري هاي زنجيره اي را ندارند. شرط اخلاق انساني، بعد از گوشت و پول حاصل از آن قرار دارد. اين نظام بهره وري از موجودات زميني برخلاف اخلاق عمومي عمل مي کند و در دست سرمايه داران چند مليتي قرار دارد، و قدرت هاي حاکمه محلي و جهاني از آنها حمايت مي کنند. وحشيانه ترين اين نوع دامداري، پرورش مرغابي و غاز است که تا چندي پيش در اغلب کشورها رايج بود. ولي اکنون وجدان هاي بيدار مدافعان حيوانات مانع از اين عمل فجيع شده و جز در کشور فرانسه و بلغارستان، در جاي ديگري اجرا نمي شود. منظور از پرورش غاز و مرغابي، بزرگ کردن کبد آنها با به زور خوراندن غذاهاي چرب مانند گردو و ذرت آسياب شده است که با قيف هاي هيدروليکي به معده اين موجودات به زور وارد مي کنند. اين عمل را در فرانسه گاواژ (Gavages) مي گويند. و در اثر اين نوع تغذيه، کبد غاز به يک کيلو تا يک و نيم کيلوگرم مي رسد. (5) در فرانسه هر سال بيش از بيست تن جگر مرغابي و غاز به نام جگر چرب يا فواگرا (Foe Gras) تهيه مي شود و به سراسر جهان صادر مي شود. فرانسوي ها در جشن کريسمس از اين جگر چرب پرنده اي که به نحو فجيعي و به صورت مصنوعي جگرش را بيمار کرده اند، مي خورند.
در فرانسه 80 درصد حيوانات در دامداري هاي محدود و فشرده پرورش داده مي شوند. همين طور 82 درصد مرغ هاي گوشتي يعني تعدادي نزديک به 700 ميليون که هر سه ماه يا حداکثر چهار ماه به کشتارگاه مي روند، در مکان هاي فشرده و دربسته و بدون رفتن در هواي آزاد پرورش داده مي شوند و در مورد 81 درصد از 47 ميليون مرغ تخم گذار نيز شرايط زندگي اين چنين است. 99 درصد از 40 ميليون خرگوش پرورشي نيز در قفس هاي زنجيره اي پرورش داده مي شوند. 90 درصد از 25 ميليون خوک هاي پرورشي فرانسه، در چنين شرايطي پرورش داده مي شوند.
آيا اميدي هست که نحوه پرورش اين موجودات در دنيا عوض شود و وجدان انسان ها نسبت به اين رفتار وحشيانه با موجودات عوض شود؟

پرورش حيوانات و سلامتي انسان ها
 

پرورش زنجيره اي حيوانات خود به خود براي سلامتي انسان ها خطرناک است. چون پرورش دهنده همواره در فکر استفاده بيشتر و فربه کردن بيشتر حيوان و افزايش وزن بيشتر براي فروش است. لازمه اين عمل، مصرف فرآورده هاي شيميايي از قبيل هورمون رشد، آنتي بيوتيک و... است. يک مثال ساده: مرغي را که از مرغ فروشي مي خريد بعد از کندن پوست و جدا کردن چربي هاي زيادي که در درون شکم آن به وجود آمده اند، وزن کنيد. خواهيد ديد بيشتر از 25 درصد وزن مرغ به سطل زباله مي رود. البته در تهران اين کار در داخل دکه مرغ فروشي انجام مي گيرد و براي من معلوم نيست زباله اين مرغ فروشي ها به چه مصرفي مي رسد. آيا در کباب کوبيده، در کباب فروشي يا رستوران ها، مخلوط با قدري گوشت هاي ديگر به خورد شما داده مي شوند و يا به صورت خشک و آرد شده، غذاي دامداري هاي ديگر مي شوند؟ شايد افسانه جنون گاوي را در انگلستان به ياد داشته باشيد. در دهه 90 در انگلستان پس مانده کشتارگاه ها و پسماند ماهي هاي صيد شده و بسته بندي شده را خشک مي کردند و به گاوها که اصولاً علف خوار هستند مي دانند، که اين عمل منجر به جنون گاوي شد و 56 نفر انگليسي و تعداد بي شماري در کشورهاي جهان سوم مبتلا به جنون گاوي شدند و مردند. (6) اين عمل فجيع تيتر اول رسانه هاي جهان شد و به مدت چندين سال فروش گوشت گاوهاي انگلستان ممنون شد. همين بيماري در اسپانيا و فرانسه نيز به وجود آمد و صدها ميليون رأس گاو را در انگلستان، فرانسه و اسپانيا و ميليون ها تن غذاي دامي را که به روش فوق تهيه شده بود، سوزاندند. همين سال گذشته ويروس آنفولانزاي مرغي چه دستپاچگي وحشتناکي بين مردم و سردمداران دنيا انداخت. در فرانسه 90 ميليون دوز واکسن خريدند و دولت فرانسه چند صد ميليون يورو به شرکت هاي داروسازي پرداخت؛ که بعد از مصرف شايد کمتر از دو ميليون دوز، ويروس خود به خود تحول يافت و خطر آن کم شد و دوزها ي واکسن خريداري شده روي دست دولت فرانسه ماند و نمي دانست با آنها چه کند، که در نهايت به صورت رايگان به کشورهاي ديگر دادند.
سيستم مدرن پرورش حيوانات گوشتي همواره حامل ويروس هايي از قبيل ليستر يا منوسيتوژن (Listern Monocytogenes) ، سالمنل (Salmonelles)، کامپيلوباکتر (Compylobocters) اشير کولي (E.cli) و دسته هاي فراواني از اين قبيل ويروس هاست که گريپ و آنفولانزا و امراض ديگر را در پرورش دهندگان ايجاد مي کند که آنها نيز آن را به نوبه خود به انسان هاي ديگر منتقل مي سازند، تعجب برانگيز نيست که فائو اعلام داشته سه چهارم پاتوژن هاي جديد که انسان ها را در ده ساله اخير بيمار کرده از دامداري ها، حيوانات و فرآورده هاي گوشتي به انسان ها منتقل شده اند.
گوشت خواري زياد، امکان افزايش اين بيماري ها را بيشتر مي کند: سرطان (روده بزرگ و پروستات)، بيماري هاي قلبي و گرفتگي عروق قلب، افزايش چربي خون (Hypercholesteromie)، چاقي زياد، بالا رفتن فشار خون (Hypertension)، پوکي استخوان ها (Osteoporose)، ديابت از نوع دوم، صدمه زدن به سيستم عصبي قابليت تشخيص اشيا، سنگ کيسه صفرا و آخر سر ايجاد پلي آرتريت (Polyarthiterumatoide) در اندام هاي بيروني بدن مانند دست و پا.
برخلاف باورهاي عمومي، گوشت خواري براي بدن ما الزامي نيست. در گذشته همواره مواد گوشتي و پروتئين هاي گوشتي به سهولت در دسترس مردم نبود. در دهات ايران و به طور کلي در خاورميانه، گوسفند و يا گاوي را که پروار کرده بودند، مي کشتند و از گوشت و چربي آن نوعي غذاي گوشتي تهيه مي کردند که به آن قورمه مي گفتند. قورمه را در خمره هاي سفالي لعاب دار نگه مي داشتند، اين گوشت همواره در زير قشري از چربي محافظت مي شد. در زمستان هر گاه مي خواستند غذاي گوشتي تهيه کنند، مقداري از آن را برداشته و چربي را براي نگه داري مابقي، بر روي باقي مانده آن مي کشيدند و يا در نواحي ديگر دنيا، ماهي و يا گوشت نمک زده را خشک مي کردند و در زمستان به مصرف مي رساندند. ولي امروزه صنايع مواد گوشتي به نحو عجيبي در تمام دنيا گسترش يافته انواع و اقسام کالباس ها و يا سوسيس ها و ژامبون در تمام اغذيه فروشي ها به وفور يافت مي شود. چند سال پيش (1380) به دليل ويژه اي که در رابطه با جنون گاوي بود، اغلب کالباس سازي هاي تهران را بازديد کردم. با وجود آن که دولت در نظافت و بهداشت اين کارخانه تلاش فراوان مي کند و هر کارخانه بايد پزشک و يا دام پزشکي داشته باشد که تمام وقت در کارخانه حضور داشته و زنجيره توليد را کنترل کند، اما اصول کار بر اساس خواسته فروشندگان و مغازه دارها و ساندويچ فروشي ها اجرا مي شود: اين کالباسها يا ژامبون و سوسيس ها نبايد به سرعت اکسيد و تيره رنگ شوند، لذا به آنها نيتريت مي زنند تا مانع از اکسيد شدن محصول شود. خود ناظر بودم در اغلب اين کارخانه ها بشکه اي از نيتريت سديم را به صورت محلول کنار ماشين هاي هم زن مواد گوشتي قرار داده اند و با ظرفي که غالباً يک قوطي خالي کنسرو پنج ليتري است و به آن دسته اي از چوب ميخ کرده کرده اند، اين پيمانه را به درون بشکه برده و بعد از پر شدن، محلول را در ماشين هم زن مي ريزند. پزشک همواره اين عمل را نگاه نمي کند. اغلب اتفاق مي افتد که بنا به خواسته کارفرما و يا سرپرست کارخانه، مقداري بيشتر از اندازه مجاز به کالباس ها نيتريت مي زنند و اين نيتريت يکي از مواد شيميايي سرطان زا است که در اروپا بدان پي برده و به اين گونه کارخانه ها دولت اجبار مي کند 200 پي پي ام (PPM) يعني فقط دويست قسمت در هر ميليون قسمت نيتريت سديم بايد وجود داشته باشد و نه بيشتر، و کارخانه دار مجبور است چنين نيتريتي را که همراه نمک است به مواد گوشتي خود بزند. اگر اضافه از مقدار تعيين شده بزنند، کالباس و يا سوسيس شور خواهد شد و نيز به اين نوع مواد گوشتي حتماً بايد فسفات اضافه کرد. تمام مواد افزوده شده به اين نوع محصولات، زيان هايي براي سلامتي افراد بشر دارند.
در سال 2003 پژوهشگران تغذيه در کانادا و آمريکا به اين نتيجه رسيدند که رژيم گوشت خواري براي انسان ها اصولاً غير لازم است و افراد بشر مي توانند بدون خوردن گوشت انرژي لازم براي رشد و نمو و بقاي خود را منحصراً از پروتئين هاي گياهي تامين کنند. دو نظام متخصص تغذيه آمريکايي کانادايي که شامل 70 هزار متخصص و پژوهشگر در رژيم هاي تغذيه اي هستند، مي گويند اگر رژيم گياه خواري به نحو خوب مورد استفاده انسان ها قرار گيرد، افراد بشر هيچ احتياجي به گوشت نخوا هند داشت.
دانه هاي سويا 18 نوع از اسيد آمينه لازم براي زندگي را در خود دارند. دانه هاي گياهي ديگر و دانه هاي روغني، تمام ده اسيد آمينه اي که بدن ما نمي تواند بسازد را دارند. با افزودن مخمرهاي ملاس و مخمر آبجو (ساکاراميس سرويزيا (Sacharomycesrvisiae) و مخمرهاي لاکتيک (Kluyveromyceslactis , fragilis) يا عصاره آنها به غذاهاي گياهي، تمام اسيد آمينه ها و ويتامين هاي گروه ب لازم براي بدن انسان فراهم مي شود. (7)
جدول زير نام اسيدهاي آمينه ضروري براي بدن را بر حسب گرم در هر صد گرم مخمر خشک و ويتامين هاي گروه B موجود در هر دو مخمر را بر حسب ميلي گرم درصد گرم مخمر نشان مي دهد.
همان طور که از جدول مشخص مي شود، با افزودن مقدار کمي از مخمر و يا عصاره آن به غذاهاي گياهي، مي توان تمام ويتامين ها و اسيد آمينه هاي آنها را تکميل کرد. اخيراً در صنايع بيوتکنولوژي (زيست فناوري) عصاره مخمرها را با طعم هر نوع گوشت (گوشت کبابي، سرخ شده و يا آب پز) تهيه مي کنند. در سوپ هاي آماده که در کشورهاي غربي تهيه مي شود به جاي گوشت، مخمر و عصاره مخمر را به دانه هاي گياهي و يا ماکاروني اضافه کرده اند و سوپ ها کاملاً طعم سوپ تهيه شده از گوشت را دارند.
خلاصه کنم، براي نجات سياره در حال احتضار بايد قدري فداکاري کرد و تا آنجا که ممکن است بايد کودکان خود را به عادت به گياه خواري دهيم. شايد از ما گذشته باشد و نتوانيم تغيير اساسي در رژيم غذايي خود دهيم، ولي اين عادت نيکو را مي توانيم به فرزندان خود بياموزيم.
پاريس ،اکتبر 2010

زمين لازم براي پرورش دام
 

گاو پرورش يافته با غلات و در چراگاه/323 متر مربع
گاو پرورش يافته در چراگاه /269 متر مربع
ماهي پرورشي /207 متر مربع
خوک /55 متر مربع
مرغ /53 مترمربع
تخم مرغ /44 متر مربع
برنج /17 متر مربع
نان /16 متر مربع
انواع و اقسام سبزيجات و غده هاي زميني مانند سيب زميني شلغم، هويج و غيره / 6 مترمربع

پي نوشت ها :
 

* پيش بيني ها درست بود؛ در نتيجه اين انتخابات، دموکرات ها اکثريت مجلس نمايندگان آمريکا را از دست دادند. (دانشمند)
1- Notre planet. info04/12/2009
2- WWW.WWf.fr/agenda/erth-hourيا www.wwf/sauvez-la-planete
3-Food and agriculture organ of united nation
4 ـ با مراجعه به وب سايت (World meter) مي توانيد اغلب آمارهاي مربوط به مرگ و مير و افزايش جمعيت و اقتصاد و توسعه کشاورزي و دامداري در دنيا را دريابيد.
5 ـ Institute National Richer Alimented موسسه ملي پژوهش هاي غذايي
6 ـ کتاب جهان به کجا مي رود، تاليف نويسنده، نشر جهان کتاب، 1388، صص، 170 ـ 171.
7 ـ دروازه ورود جنون گاوي، مقاله اي از نويسنده در روزنامه همشهري، چهارشنبه 29 آبان 1381.
8 ـ مراجعه شود به مقاله اي از نويسنده درباره مخمرها با عنوان "مخمرها، منابع پروتئيني قرن بيست و يکم"، مجله خورنوش، اسفند 1378، صص. 23ـ 27
 

منبع: دانشمند شماره 567